شاید این سوالی باشد که بارها و بارها در هفته جوابگو هستم که آیا فلان خودروی هیبریدی را بخریم یا نه؟ یا اینکه اصلاً چرا باید هیبریدی بخریم؟ شاید بد نباشد به فلسفه وجود خودروهای هیبریدی برگردیم و بعد از آن به ایران خودمان بیاییم که چند وقتی است هیبریدیهای متفاوت در آن جولان میدهند.
در بعضی از کشورهای خارجه که پر است از خودروهای رنگارنگ (فقط بعضی!) و رقابتی سخت بین خودروسازان و واردکنندگان برقرار است، یک دغدغه عمومی وجود دارد و آن هم حفظ محیط زیست است. در این راستا نه تنها مردم بلکه دولتها هم سختگیرانه به خودروسازان فشار میآورند و هر ساله قوانین سختتری را برای رسیدن به میزان آلایندگی کمتر و حتی رسیدن به امنیت بیشتر وضع میکنند و مثلاً برخلاف بعضی دیگر از کشورها که اسم نمیبریم(!) برای کیسه هوا و یا ترمز ABS چند سال پیاپی به تولیدکنندگان خود مهلت نمیدهند! و به سرعت خواستار تولید پیشرانههایی با آلایندگی کمتر هستند و در نهایت نتیجه هم شده پیشرفت خودروسازانشان و بابت این قوانین، هیچ تهدیدی هم اشتغال مملکت آنها و کسانی که در این خودروسازیها کار میکنند را تهدید نمیکند و تولیدکنندگان
خودرو هر طور که شده خود را به این سطح از تکنولوژی میرسانند و همه جامعه از آن نفع میبرند. از موضوع دور نشویم، بحث هیبریدیها بود.
در کشورهای پیشرفته اروپایی، یکی از فاکتورهایی که در خرید یک خودرو بسیار مهم است، میزان تولید CO2 در هر کیلومتر است به عبارت دیگر میزان تولید آلایندگی هر خودرو. بر این اساس هر خریداری باید بر اساس میزان آلایندگی که خودرویش در سال تولید میکند، سالیانه مالیاتی را بپردازد پس هر چه میزان تولید آلایندگی خودروی او کمتر باشد، مالیات پرداختی سالیانه آن کمتر است. از طرف دیگر، میزان مصرف سوخت این خودروها نیز بسیار مهم است زیرا هر لیتر بنزین و یا گازوئیل در این کشورها گاهاً بیش از 5 برابر کشور ما ارزش دارد و لذا هر قطره سوخت که داخل باک است را همانند یک قهوه گرانقیمت که در کافی شاپ سرو شده ارزش قائل هستند و همانند ما بیاهمیت باک را تا خرخره پر نمیکنند و تخت گاز و هر طور که دوست دارند رانندگی نمیکنند زیرا علاقهای ندارند به یکباره قهوه گرانقیمتشان تمام شود! اینجا بود که خودروهای هیبریدی متولد شدند و موتورهای برقی به کمک موتورهای بنزینی آمدند تا نه تنها میزان مصرف سوخت را کم کنند، بلکه مالیات سالانه برای تولید آلایندگی را هر چه بیشتر کاهش دهند تا خریداران بتوانند خودروهایی اقتصادیتر و با هزینههای آتی کمتر سوار شوند. لذا خرید یک خودروی گرانتر اما هیبریدی به مراتب بهتر از خرید یک خودروی ارزانتر اما با مصرف سوخت بیشتر است زیرا شاید در دو سال اول، میزان مصرف سوخت کمتر و مالیات کمتر آلایندگی، مابهالتفاوت این دو خودرو را جبران کند. به همین دلیل است که در اروپا مردمانی را میبینید که حاضر هستند مثلاً با قیمت یک هیوندای
سانتافه با آن هیکل و جبروت، یک هاچبک کوچک لکسوس اما هیبریدی سوار شوند زیرا به فکر مالیات سالانه و البته قهوههای تلخ داخل باک هستند!
حال به کشور باز میگردیم. در ایران قیمت بنزین لیتری 1000 تومان است و جزو کشورهایی با ارزانترین سوختها هستیم. به یاد ندارم در سالهای اخیر و حتی با ورود خودروهای هیبریدی، کسی از من در مورد خرید یک خودرو سوالی بپرسد و نگران مصرف سوخت آن باشد و حتی کسانیکه به دنبال خودروهای هیبریدی بودهاند، یا از روی علاقه و تنوع طلبی بوده و یا به دنبال تکنولوژی و توان خروجی جذابتر آنها بودهاند و قطعاً دغدغه اصلی آنها کمتر مصرف شدن سوخت نبوده است وگرنه کسی که برای یک خودروی بیزبان در این شرایط اقتصادی 200 میلیون تومان پول نقد کارت میکشد، قطعاً مشکلی با ماهی 50 هزار تومان هزینه سوخت کمتر یا بیشتر ندارد!
در مورد تولید آلایندگی که بهتر است خیلی صحبت نکنیم چون این موضوع اصلاً در ایران تعریف شده نیست و اگر در خیابان یقه یک نفر را بگیرید (البته مودبانه) و از او در مورد میزان CO2 تولید شده خودرویش بپرسید، مطمئنم که نمیداند در مورد چه صحبت میکنید. چه رسد به مالیات سالانه تولید آلایندگی و محیط زیست و از این داستانها!
اما حال به سوال اول باز میگردیم، آیا خرید خودروهای هیبریدی در ایران عاقلانه است؟ باید بگوییم بله، عاقلانه است! درست است که ما به اندازه اروپاییها دغدغه هزینه سوخت را نداریم و میزان CO2 تولید شده در خرید یک خودرو، فاکتوری فراموش شده است اما باید گفت خرید همین خودروها در کنار استفاده از تکنولوژی برتر و خروجی بیشتر پیشرانه، به اندازه خود میتواند به کم شدن آلودگی هوا و کمتر مصرف شدن سوخت، سرمایه ملی خودمان کمک کند. اگر راستش را بخواهید، با توجه به فلسفه تولید این خودروها در بازارهای جهانی، در ایران خرید این نوع خودروها به اندازه آنجا عاقلانه نیست، اما در حد خود عاقلانه و کمک مهمی به محیط زیست خواهد بود.
در نهایت باید گفت که بازیگر اصلی این داستان، تاکسیرانی و حمایتهای دولتی است. حمایتهایی که امیدواریم در نهایت باعث نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی با خودروهای هیبریدی و برقی شود تا شاید ما هم بتوانیم هر روز صبح به جای دود و آلودگی همیشگی، نفسی تمیز را استشمام کنیم و انرژی اکسیژنی را به خونهایمان تزریق کنیم.