قطعاً جواب اولی که به سوال بالا میتوان داد، سود بالای خودروهای این شرکت در بازار آزاد است. سودی که باعث میشود مردم یک شب زودتر همانند زمان جنگ برای گرفتن کوپن(!) جلوی درب شوروم ها صف بکشند! اما موضوعی که این وسط مطرح است این است که چرا مثلاً مردم جلوی درب دیگر نمایندگیها مثل میتسوبیشی یا نیسان صف نمیکشند؟ یا مثلاً سود این خودروها در بازار آزاد چرا بالا نیست و اختلاف قیمتی با نمایندگی ندارد؟ اختلافی که باعث میشود دلال بازی بسیار زیاد شود و دست مصرفکننده بینوا با قیمتی بسیار بالاتر از اعلامی توسط نمایندگی آن هم در نمایشگاههای
خودرو به این چهارچرخ گرانبها برسد!
اما نکته اصلی که چرا جلوی این نمایندگی صف کشیده میشود و جلوی فلان نمایندگی نه! بحث نوع عرضه این خودرو در بازار است. اگر دقت کرده باشید، ماموت خودرو تنها در دو الی سه بار و آن هم در تعداد بسیار محدود خودرو پیش فروش کرده است. وقتی خودروی خوبی به بازار عرضه میشود تقاضا برای آن زیاد است و کم بودن زمان و تعداد عرضه باعث میشود تا تقاضا برای این خودرو جمع شود و وقتی شروع پیش فروش اعلام میشود، خیل عظیمی به نمایندگیها هجوم میبرند و اکثراً به خودروی خود نمیرسند و به دلیل قیمت بالای بازار آزاد دوباره در انتظار باز شدن پیش فروش بعدی میرسند. یعنی تقاضا دوباره در پارت بعدی بیش از گذشته نیز میشود و باعث عطش بیشتر مردم و البته دلالها برای صف کشیدن جلوی نمایندگی میشود (کاری که به آن عرضه قطره چکانی نیز گفته میشود). اما اگر فرض کنید ماموت به جای اینکه در طول این چند ماه فعالیت، کمی بیشتر صبور بود و به جای عرضه تعداد اندکی آن هم در دو الی سه پارت، تعداد خودروی بیشتری را وارد میکرد (کاری که جهان نوین آریا با نیسان کرد) و به جای فروش تعداد محدود در زمانی بسیار کوتاه، کمی دیرتر و پس از آماده شدن عرضه آنها به بازار، اما با دستانی پر از خودرو و با روی گشاده به هر خریداری که در هر زمانی وارد نمایندگی میشد، روی خوش نشان میداد و به او با مدت زمان محدود و یا حتی بلند مدت خودرو میفروخت، دیگر دلیلی برای صف کشیدن جلوی درب نمایندگی نبود زیرا در هر زمان و روزی یک خریدار میتواند به نمایندگی مراجعه کرده و خودروی مورد علاقه خود را قرارداد ببندد. این کاری است که شرکتهایی چون آرینموتور و یا جهاننوینآریا در تحویل خودروها انجام میدهند و باعث میشود چنین اختلاف قیمتی بین قیمت نمایندگی و بازار پیش نیاید و جلوی نمایندگیها صف نیز تشکیل نشود و صد البته در بلند مدت سهم بازار بیشتری را نیز بدست آورد. به عبارت دیگر شرکت عرضهکننده پا به پای تقاضا، عرضه را نیز متناسب با آن تغییر دهد و همیشه با عرضه مداوم دلالی را به صورت خودکار حذف کند. اگرچه این مدل عرضه برای نمایندگی و البته دلالها سودآور و جذاب است اما در بلندمدت بسیاری از خریداران واقعی را به سوی حریفان میکشاند و یا حتی به دلیل سخت بودن روند خرید از نمایندگی و قیمت غیرمنطقی در بازار آزاد، از خرید آن منصرف میکند. اما شاید راز بقاء در بازار عرضه مداوم و منظم در بازار است که نهتنها سهم بازار بیشتری را کسب میکند، بلکه باعث رضایت خریدار واقعی و اعتماد و توصیه آن به دیگران نیز میشود. شاید نتوان یک شرکت را که در چنین ردهای خودروهای لوکس اروپایی (البته برای ما لوکس!) وارد میکند، متقاعد به چنین کاری کرد اما قطعاً با ورود نمایندگیهای برند رقیب و عرضه درست آن قطعاً طبیعت رقابت به صورت خودکار این مشکل را بر طرف خواهد کرد.
در نهایت سوالی که مطرح می شود این است که آیا مدیران آلمانی فولکس واگن از شرایط عرضه محصولاتشان به این شکل رضایت دارند؟ آیا سودی دلالی که طبیعتا به جیب واسطه ها می رود می تواند ضربه به برند فولکس واگن و شرکت ماموت خودرو را جبران کند و چرا تاکنون تلاشی برای تغییر این روند صورت نگرفته است؟ پاسخ شاید در احتمال خروج رسمی فولکس واگن از بازار ایران مربوط باشد، احتمالی که قطعا بر روند عرضه این محصولات و خدمات پس از فروش نیز تاثیر گذار خواهد بود و می تواند صف مشتریان را از جلوی درب نمایندگی ها فراری دهد، اتفاقی که پیش از این در مورد خودروهای بی خدمات دیگری نظیر ولوو نیز تکرار شده است.