چند سالی است که به عنوان یک رسانه کوچک خودرویی فعالیت میکنیم و به سبب آن مرتب در شورومها و شرکتهای خودرویی رفت و آمد داریم. در مواقعی که به هر دلیلی به یکی از شورومها سر میزنیم، اگر کارمند آنجا ما را بشناسد که هیچ! اما ما همیشه ترجیح میدهیم که ما را نشناسد و به عنوان یک فرد عادی با ما رفتار کند تا متوجه شویم فلان شرکت خودرویی در شوروم خود چگونه با مردم رفتار میکند.
حال در این چند سال رفتارهای جالبی را دیدهام که بعضاً خوب و در مواقعی بسیار زننده و زشت بوده است. سعی خواهم کرد اسمی از شرکتی برده نشود تا بتوانم کمی راحتتر درد دلی را که شاید شما هم آن را تجربه کرده باشید، با شما در میان بگذارم.
بنده تجربه نسبتاً خوبی در حضور در شورومها و نمایشگاههای بزرگ خودرویی دنیا را دارم و حتی در کشورهایی اول اروپایی، به دفعات به شورومهای خودرویی رفتهام و رفتار بسیار خوب آنها را با مراجعینی که حتی کاملاً مشخص بود از سر کنجکاوی به آنجا آمدهاند تجربه کردهام و میتوانم از بین آنها شورومهای مکلارن، مرسدسبنز و یا استونمارتین را مثال بزنم که کمتر کسی توان خرید آنها را دارد اما هیچ گاه ندیدم به بازدیدکنندهای که حتی فقط برای گرفتن عکس به آنجا آمده بیاحترامی شود.
اما متاسفانه در ایران گویا داستان دیگری در جریان است. در این مدت فعالیت به دفعات دیدهام که افرادی در شوروم برای دادن اطلاعات به مردم حضور دارند که نه تنها حوصله کافی ندارند، بلکه حتی اطلاعات کافی در مورد همان 4 خودروی موجود در شوروم خود را ندارند!
اخیراً به یکی از شورومهای یکی از واردکنندگان خودروهای گرانقیمت رفته بودم و به آن در مورد تک و یا دو دیفرانسیل بودن یکی از خودروهایشان در آنجا گفتم، موضوعی که به وضوح به آن اشراف داشتم و مرتب در مقالههای خارجی آن را خوانده و تست آن را مشاهده کرده بودم. ولی چنان واکنشی مصرانه را از جانب ایشان مشاهده کردم که عملکرد این سیستم اینطور نیست که ترجیح دادم به مطالعات و دانش خودم شک کنم تا سخن عجیب ایشان! آن هم در مورد یک خودروی 370 میلیونی! البته با تمام اطمینانی که به گفته خودم داشتم، بعد از شوروم با همکارم در تعمیرگاه همان برند تماس گرفتم و متوجه شدم که گویا این کارمند محترم درست نمیداند که خودروی بسیار گران قمیتی که میفروشد اصلاً چگونه کار میکند!
یا همین هفته در یکی از شورومهای محترم و معروف بودم که اخیراً خودروی جدیدی را نیز رونمایی کرده و یکی از دوستان (که چند سالی را در خارج از کشور زندگی میکرد) را برای دیدن و خرید یک
خودرو همراهی میکردم، در صورتیکه مسئولین این شوروم چنان با بیحوصلگی و تقریباً بیاحترامی با ما صحبت کردند که همراه من ترجیح داد چند صد میلیون پولی که نقد برای خرید آن آماده کرده بود را فقط به همین دلیل و بیاحترامی، از شرکتی خریداری کند که لااقل مسئولین آن رفتار درست و محترمانه با مشتری را یاد گرفته باشند!
شاید از این نوع مثالها آنقدر زیاد برای من و همکارانم در
خودروبانک اتفاق افتاده که بیان آنها از حوصله این مقاله خارج است. واردات و فروش خودرو در ایران چنان بازار پیچیدهای دارد که در یک سو دلالان و در سوی دیگر قوانین و بروکراسی پر پیچ و خم اجازه نفس کشیدن راحت را به آن نداده است. از سوی دیگر در بازههای داغی چون 150 تا 250 میلیون تومان که حال پس از مدتها شاهد حضور برندهای معتبر خودرویی جهان در ایران هستیم، گویا همگی آنها هنوز رفتار و احترام درست به مشتری را یاد نگرفتهاند و متاسفانه این موضوع را درک نکردهاند که فروش یک خودرو تنها به شرایط فروش ختم نمیشود(!) و از رفتار و برخورد اولیه در شوروم گرفته تا برخورد مسئولین خدمات پس از فروش در طول استفاده از این خودرو، همگی روند رضایت و فروش موفق یک خودرو را به یک مشتری تشکیل میدهند و در این بازار پر رقابت که مردم رفتار درست و محترمانه را در دیگر بازارها تجربه کردهاند، امیدواریم بتوان در کنار قیمتهای نجومی که مجبوریم بابت هر خودرو پرداخت کنیم، لااقل به همان اندازه خدمات، احترام و رفتار نجومی محترمانه را هم مشاهده کنیم! به امید آن روز!