همانطورکه میدانید، چند روزی است که وضعیت کل کشور تحت تاثیر افزایش یک شبه قیمت بنزین قرار گرفته و اتفاقات زیادی پیرامون این افزایش شبانه رخ داده است.
خودروبانک به عنوان یک سایت تخصصی
خودرو قصد دارد تا این مورد را در حوزه بازار و صنعت خودرو کشور بررسی کند. افزایش قیمت بنزین در هر کشوری اتفاق میافتد و رسانههای مختلف در مورد قدرت خرید مردم در مقابل بنزین و مقایسه آن با دیگر کشورها صحبت کردهاند. اما در این مقاله قصد داریم از زاویهای دیگر به این موضوع بپردازیم و فاکتورهایی فراموش شده در صنعت خودرو کشور را بررسی کنیم که مستقیماً به قیمت بنزین مربوط میشوند ولی در این میان اصلاً سخنی از آنها در میان نیست.
ابتدا اجازه دهید به بررسی دیگر کشورهای پیشرفته بپردازیم و به قول معروف، این بازی سیاسی-اقتصادی را در آنجا بررسی کنیم. در کشورهای اروپایی، سه فاکتور قیمت بنزین، قیمت خودرو و توسعه حمل و نقل عمومی مستقیماً به یکدیگر ارتباط دارند و افزایش قیمت هر کدام باعث کاهش قیمت دو فاکتور دیگر برای استفاده و رفاه مردم میشود. به طور مثال در کشوری که قیمت بنزین حدود 1 یورو است (قیمت بنزین در هر جایگاهی متفاوت است) که بسیار گرانتر از قیمت بنزین 3000 تومانی ما است، اما در مقابل قیمت خودرو بسیار پایین و همچنین حمل و نقل عمومی بسیار گسترده و پیشرفته است. بطوریکه یک فرد میتواند به راحتی و بدون استفاده از خودروی شخصی، با هزینهای بسیار پایین از حمل و نقل عمومی استفاده کند و یا خودروی شخصی خریداری شده را با قیمتی بسیار پایین و آن هم در اقساطی چندین ساله بدون بهره پرداخت کند. پس سیاست و پیشرفت آن کشور بصورتی است که اجازه میدهد تنها در شرایط خاص از خودروی شخصی و بنزین 1 یورویی استفاده شود. البته صنایع خودروسازی به این قانع نبوده و باز هم به توسعه خودروهای هیبریدی، برقی و هیدروژنی پرداختهاند تا هزینه فاکتور اول یعنی قیمت بنزین را در حد توان کمتر کنند.
به عبارت سادهتر، شما در کشوری مثل آلمان یا انگلستان، به ازای هر لیتر بنزین بهای زیادی میپردازید، اما در مقابل آن خودرویی بسیار مدرن، کممصرف و پیشرفته را با بهایی اندک و آن هم با اقساط بلندمدت بدون بهره میخرید و حتی با توجه به حمل و نقل گسترده در اکثر مسیرها (حتی بین شهری) اصلاً نیازی به استفاده از خودروی شخصی ندارید و با بهای بسیار اندک از آنها استفاده میکنید.
حال به ایران بازگردیم. جایی که "بازی"، بسیار متفاوت است و فاکتورهای ذکر شده کاملاً گم و فراموش شدهاند. بهای خودرو بسیار بالا است (تابحال بارها در مورد قیمت چند برابری خودرو در ایران در مقایسه با دیگر بازارهای جهان صحبت شده)، این بها به هیچ عنوان به صورت اقساط بلندمدت بدون بهره داده نمیشود، حمل و نقل عمومی بسیار محدود و کهنسال است (بطوریکه در بسیاری از نقاط شهرهای بزرگ بدون خودروی شخصی، رفت و آمد غیرممکن است) و حال هم فاکتور بعدی یعنی قیمت بنزین افزایش پیدا کرده است.
حال که سران سه قوه تصمیم به افزایش قیمت بنزین گرفتهاند، شاید باید فکری به حال دو فاکتور دیگر کرد. شاید برگرداندن درآمد حاصل از این افزایش قیمت به حساب خانوارها یکی از راه حلها باشد، اما من به عنوان کارشناس خودرو توصیه میکنم که ما هم همانند دیگر کشورهای اروپایی عمل کنیم و به دو فاکتور باقیمانده بپردازیم. وقتی مردم باید افزایش قیمت سه برابری بنزین را آن هم یک شبه تحمل کنند، پس دولت هم اجازه دهد که خودروهای روز دنیا با تعرفههای صفر و یا بسیار اندک وارد کشور شوند تا مردم بتوانند بجای پرداخت چند ده میلیونی برای خودرویی که در هیچ کجای دنیا بجز ایران دیگر تولید نمیشود، بهایی بسیار کمتر آن هم برای خودرویی مدرن و بروز را پرداخت کنند و باقیمانده این حساب را به هزینه سوخت آن تخصیص دهند. بطور مثال فرض کنید بتوانید یک تویوتا کرولا 2019 صفر کیلومتر را با قیمتی معادل 240 میلیون تومان (20 هزار دلار) خریداری کنید اما در باک آن بنزین 3000 تومانی بریزید. اما در حال حاضر با این قیمت تنها میتوانید یک چینی نامعلومی را خریداری کنید که نهتنها از نظر امنیت، بلکه از نظر مصرف سوخت و تولید آلایندگی نیز شرایطی بسیار پایینتر از آن را دارد.
در مورد حمل و نقل عمومی که صحبت زیاد و مقالههای مختلفی منتشر شده است. قطعاً گستردگی مترو پاریس و مدرن بودن اتوبوسهای لندن مدنظر ما نیست. اما لااقل دسترسی به مترو در تمام نقاط شهر و نوسازی ناوگان تاکسیرانی و اتوبوسهای شهری از اولیهترین ملزومات داشتن یک حمل و نقل عمومی در این دوره از زمان است.
در نهایت باید گفت که شاید اگر دولت به دو فاکتور دیگر هم توجه کند، کسی در مورد افزایش قیمت بنزین لااقل اینطور گلایهای نداشته باشد. اما متاسفانه فعلاً که واردات خودرو از ریشه خشک شده و وضعیت صنعت خودرو کشور هم که بر همگان عیان است. حمل و نقل عمومی فرسوده هم که نه تنها به توسعه، بلکه به نوسازی و ورود تکنولوژیهای جدید دارد که با توجه به سابقه و عملکرد نهادها، بعید به نظر میرسد در زمانی کوتاه بتوان شاهد تغییری بنیادی در آنها باشیم.