این روزها بحث از قرارداد 25 ساله اقتصادی و صنعتی میان ایران و چین است همچون هر حرکت دیگری دارای موافقان و مخالفانی است. در این بین مباحث صنعت خودرو در ذهن کارشناسان و مردم علاقمند نیز مطرح میشود و سوالات زیادی در مورد تاثیرات این همکاری در صنعت خودرو ایجاد میشود. در یک طرح ماجرا، عدهای بر این عقیده هستند که ایران برای نجات صنعت خودروسازی خود تنها باید به سمت شرکتهای غربی، ژاپنی و کرهای برود و در طرف دیگر، عدهای معتقدند که غربیها در طول این سالها چیزی جز وابستگی به ما ندادند و حال چین فرصتی جدید است که با توجه به رشد سریع و پرقدرت و برخی منافع مشترک همکاری با آن، میتواند عواید مطلوبی را برای صنعت کشور داشته باشد.
طرف دوم این بحث، بر این باور هستند که کشور چین در طول سالیان گذشته قدرت رشد و حرکتی بسیار سریع داشته که شاید گاهی غیر قابل باور و درک باشد. چین در بسیاری از صنایع مثل خودروهای سنگین تا مواد مصرفی، نظامی و هوافضا و تولید علم و تکنولوژی با سرعت در حال حرکت است و در بسیاری موارد از به عنوان یک کشور پیشرو و مدعی است.
در صنعت خودرو نیز اوضاع به همین روال است و اتفاقاً خودروسازان چینی و سرعت رشد سریع آنها در تکنولوژی خود بازتابدهنده پیشرفت سریع صنعتی این کشور است. چینیها از سالهای گذشته سرمایهگذاری کلانی را در خودروهای برقی کردند و با برنامه در حال ورود به بازارهای آمریکای شمالی و اروپای غربی نیز هستند. شرکتهای NIO، هونگچی، بیوایدی، هاوال، چری، جیلی، سایک، GAC و ... از نامهایی هستند که به نظر میرسد حداقل در طول 1 دهه آینده به بسیاری از بازارهای بزرگ جهان ورود خواهند کرد و نام آنها به وفور شنیده میشود.
خودروهای چینی به لحاظ تکنولوژی نیز خود را به آخرین متد روز دنیا مجهز کردهاند. نمونه قابل لمس برای بازار ایران، خودروی چری تیگو 8 پرو است که با سر و صدای زیاد وارد بازار گردید و رسانههای گوناگون آنرا تست کردند که به رانندگی نیمه خودکار نیز مجهز است. این در حالی است که بسیاری از دیگر برندهای چینی که در زمینههای هوشمندسازی خودروها بسیار پیشرفت کردهاند، هنوز به بازار ایران عرضه نشدهاند.
اما باید بدانیم که بسیاری شرکتهای چینی نامعتبر نیز وجود دارند که میتوانند به ایران تنها به عنوان یک بازار صادراتی نگاه کنند و کیفیت محصولات آنها برای بازار ما بسیار پایین هستند. شرکتهایی که در این رقابت سنگین ممکن است مانند زوتی به سرعت به سوی ورشکستگی بروند و مشتریان ایرانی نیز نتوانند به حق خود برسند و مشکلات زیادی برای طرفهای ایرانی نیز پیش بیاید. پس به نظر میرسد که این قرارداد 25 ساله میتواند فرصت خوبی برای انتقال تکنولوژی باشد، به شرطی که طرفهای ایرانی هوشمندانه با شرکتهایی در چین قرارداد همکاری عقد کنند که از نظر اعتبار و سطح تکنولوژی برای ایران فواید مناسبی داشته باشد.